1) طبیعت متمایز پروژه ها Distinctive Nature Of Projects
طبیعت متمایز پروژه های ساختمانی از نیازها، عادتها، اولویت های متفاوت کاربران مختلف، محیط متفاوتی که ساختمان در آن بنا می شود و درک متفاوت طراح از راه حل بهینه، ترکیب ویژه از خواست کاربر و محیط ناشی می شود.
2) پراکندگی فعالیتهای ساخت و ساز Dispersion Of Construction Activity
پراکندگی فعالیتهای ساخت و ساز، حتی در صورت وجود تقاضای استاندارد شده؛ در حال حاضر امکان ناپذیر است. دلیل آن هم انجام اغلب این فعالیتها (زیرسازی، فونداسیون، نصب و اجرا، تکمیل کاری و ظریف کاری) با تکنولوژیهای جدید به طور قابل ملاحظه ای در سایت احداث Onsite انجام می شود.
3) پیچیدگی فرآیند ساخت و ساز Complexity Of Building Process
یک فرآیند ساخت و ساز، برای اغلب ساختمانها، شامل 20 تا 30 مهارت است. این پیچیدگی به دلیل کارکردهای بسیاری است که در اغلب ساختمانها باید انجام شود. یک ساختمان پناهگاهی است که باید شرایط آکوستیکی و دمایی مناسب، جابجایی بین طبقات، تأمین آب و انرژی، دفع فاضلاب، روشنایی، ارتباطات با دنیای بیرون، و برخی کارکردهای خاص چون، پخت و پز، تنوع و سرگرمی، انبار، فعالیتهای ورزشی و فرآیندهای مختلف صنعتی دیگر را پشتیبانی نماید.
این سبد متنوع کارکردها نیازمند فعالیتهای متعدد به منظور دستیابی به آن است . موفقیت صنعتی سازی بستگی به این دارد که چه اندازه این فعالیت قابلیت ترکیب و انجام بصورت Off-Site دارند. آلترناتیو دیگر این است که ساختمان را به اجزای عمده دیوار خارجی، صفحات کف و دیوارهای عمودی تقسیم کنیم که هریک در بزرگترین اندازه قابل مدیریت به عبارت دیگر با درنظر گرفتن محدودیتهای حمل و نقل و نصب و دارا بودن متعلقات و کارهای تکمیلی، تا آنجا، که ممکن است تولید شوند.
4) طول عمر محصول : Long Service Life
انتظار می رود که پروژه های ساختمانی حداقل 50 سال کارایی داشته باشند؛ چنین چرخه عمر طولانی ای ، لزوم درنظرگرفتن برخی جنبه های کارایی را نشان می دهد که مهمترین آنها کیفیت است. یک ساختمان نامرغوب نمیتواند دورانداخته شود و یا جهت تعمیر بازگردانده شود و بنابراین چنین ساختمانی مشکلات خود را به کاربر و احتمالاً به محیط پیرامونی خود نیز گسترش خواهد داد.
5) تصمیم گیری غیرمتمرکز Divided Authority
ماهیت الزامات هر پروژه ای ، فاکتورهای متعددی را ایجاد می کند که بصورت مستقل از هم عمل می کنند. الزامات کیفی موردنیاز سرمایه گذار، ویژگیهای طراحی از جانب طراح و محدودیتهای ساخت و ساز از جانب پیمانکار و تصمیم گیری غیرمتمرکز کارائی کلی را کاهش می دهد. این سیستم در مقایسه با سیستم یکپارچه ای که خواسته های مشتری و کاربر و توانمندیهای طراح و سازنده را با هم تطبیق میدهد، ضعیف تر است . نیاز به طراحی و ساخت یکپارچه در صنعتی سازی بیشتر از سیستم تولید سنتی است . تولید بر مبنای خطوط تولید ثابت هزینه های بالای نصب در مقابل تغییرات طراحی، ساخت و ساز On-Site – که بیشتر از نیروی کار انسانی استفاده می کند- انطباق پذیری کمتری دارد. دو راه حل برای مرتفع نمودن این مشکل وجود دارد یکی از راه حلها، تمرکز فعالیتهای طراحی، تولید وبازاریابی در یک کارفرمای بزرگ است که سیستم ساخت بسته (Closed) نامیده می شود. این سیستم ، طراحی متنوع بر مبنای مطالعه بازار را رقم می زند که گزینه های متعددی را در مقابل مشتریان قرار می دهد . راه حل دیگر رهیافت سیستم باز Open System است، که خود را به تولید استاندارد اجزاء در مقیاس بالا محدود می کند مانند پروفیلهای فولادی و پیچ و مهره ای. چنین قطعات و اجزایی میتوانند در برنامه طراح به کار روند .
بدون دیدگاه